نوشته های ناب
دور خودت دایره ای بکش○
دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن ...
دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را ، از افکارت تمیز دهد ...
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !
اتفاقات برای افتادنند ...
زبان برای حرف زدن ...
و لحظه ها برای گذشتن ...
به همین سادگی !!
همه چیز ، مهیاست تا فقط زندگی کنی .
قضاوت هایشان را بیخیال ...
اگر زبانی بیهوده چرخیده ؛
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد ...
شاد باش و خوبی کن !
فرصت زیادی نمانده ...
لحظه ها دارند تمام می شوند ...
********
زندگی رقص نجیبی ست
که از چشمه ی بودن، جاریست
رقص یک شاپرک بازیگوش
لای یک دسته گل رز معطر در باغ . . .
رقص ِ یک نغمه ی آرام ِ اذان…
که شبی باد میان من و این قبله پراکنده کند . . .
رقص کِرمی شب تاب
که شبیه تپش ِ خورشید است . . .
زندگی شعر نجیبی ست
که در دفتر ِ اندیشه ی این گنبد ِ دَوار
پر از قافیه است . . .
چه کسی گفت خدا شاعر نيست
*******
موهای سفیدی که لابلای موهايمان داريم...
تاوان حرفهایست که نمیتوانیم بزنیم ولی به همه میگويیم ارثیست !
اگر عقل امروزم را داشتم کارهای دیروزم را نمیکردم ولی اگرکارهای دیروزم رانمی کردم عقل و تجربه امروزم را نداشتم!
از آنچه برسرتان گذشته نهراسید حتی فرار هم نکنید
بلکه دوستش بدارید زیرا همان گذشته بود که امروز شما راساخته است...
فقيري سه عدد پرتقال خريد...
اولي رو پوست كند خراب بود
دومي رو پوست كند اونم خراب بود
بلند شد لامپ رو خاموش كرد و سومي رو خورد.
گاهي وقتا بايد خودمون را به نديدن و نفهميدن بزنيم تا بتونيم زندگى كنيم...!
وقتى گرسنه اى يه لقمه نون خوشبختيه..
وقتى تشنه اى يه قطره آب خوشبختيه
وقتى خوابت مياد يه چرت كوچيك خوشبختيه…
خوشبختى يه مشتى از لحظاته…يه مشت از نقطه هاى ريز كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن يه خط رو ميسازن به اسم "زندگى"
قدرخوشبختى هاتونو بدونيد
*******
خوشبختى سراغ کسانى میرود که بلدند بخندند.
این زندگى نیست که زیباست. این ما هستیم که زندگى را زیبا یا زشت مى بینیم. دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى نقص نباشید. از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید. اگر آن ها را کنار هم بگذارید، مى توانید کل مسیر را با خوشحالى طى کنید.
*******
خداوند انگار بعضی ها را خیلی با حوصله آفریده ...
از عشق ، از محبت ، صبر ، وفاداری ، معرفت به مقدارِ زیاد در وجودشان گذاشته ...
اصلا این بعضی ها انگار صرفا برای خوب شدنِ حالمان آمده اند ...
نه نقش بازی می کنند ، نه اَدا در می آورند .
وقتی تمامِ درها به رویت بسته می شود ، یک نگاهشان کافیست برای روزها آرامشت ...
یک حرفشان ، یک خنده شان کافیست تا غُصه از در و دیوارِ زندگیت پاک شود ...
شانه شان را که داشته باشی ، انگار تمامِ دنیا را یک جا داری ...
بی نهایت تکیه گاهند ، عجیب پناهگاه ...
بی توقع به دردت گوش می کنند و بی انتها حسِ خوب می بخشند ...
باور کنید اینها خیلی با حوصله آفریده شده اند .
فرقی نمی کند
پدر ، مادر ، همسر ، دوست یا ...
اگر یکی از اینها را کنارتان دارید ، خوشبختید ...
قدرش را خیلی بدانید ...
*******
آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن ...
بی نهایت لبخند می زنن ...
این لبخند شاید تو نگاه اول حس گذشت بده ...
اینکه «هر زخمی زدی ، هر چیزی که گفتی فدای سرت ...
من فراموش می کنم »...
ولی آدم های صبور هیچوقت هیچ چیزی رو فراموش نمی کنن ...
زخمارو می شمارن ...
حرفارو مرور می کنن و همچنان لبخند می زنن ...
یه روز که صبوری دیگه جواب نداد ، با همون لبخند تو یه چشم بهم زدن برای همیشه فراموشت می کنن ...
انگار که هیچوقت تو زندگیشون نبودی ...
آدم های صبور تا یه جایی میگن فدای سرت