رحمت بی کران
شيخ ابوالحسن علي بن جعفر بن سلمان خرقاني« يا علي بن احمد »عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجري می گوید:
"نیمه شب دعا می کردم، ندا آمد که ای شیخ می خواهی درونت را به همه بنماییم تا همه از اطرافت پراکنده شوند؟
ندا را گفتم: می خواهی از مهر و رحمت و بخشش تو بگویم تا دیگر کسی عبادتت هم نکند؟"
ندا آمد که نه تو بگو و نه ما.
بار الها امیدمان به رحمت بی کران توست و گرنه عبادات ناچیز و اعمال نه چندان شایسته مان لایق پاداش و غفران تو نیست.