ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر بروند هم برآن سریم
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار***
دشمن شوند و سر بروند هم برآن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من***
از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست***
بازآ که روی در قد مانت بگستریم
ما با تو ایم و با تو نه ایم، اینت بوالعجب***
در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب***
نه روی آن که مهر دگر کس به پروریم
از دشمنان شکایت برند به دوستان***
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم
ما خود نمی رویم دوان از قفای کس***
آن می برد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند***
چندان فتاده اند که ما صید لاغریم
.
شعر:سعدی
آواز:محمدرضا شجریان
نی:سید محمد موسوی