👈🏿 حکایت کوهنوردی و فرهنگ دوگانه
کوهنوردی ما داستان غریبی است که انتها ندارد.
به یکی گفتند مواظب باش نیفتی. رفت و رفت تا جایی که از سمت دیگر افتاد.
عاشق طبیعت و جنگل هستیم. از آتشی که وسط جنگل بر افروخته ایم عکاسی می کنیم و می نویسیم عاشقان طبیعت! اثر مخرب این کار سال ها جنگل را رها نمی کند.
می گوییم کوهنوردیم! لشکرکشی به کوهستان شروع می شود، نامش را گذاشته ایم صعود همگانی یا صعود سراسری! چنین پدیدهای را در هیچ کجای دنیا نمی بینم.
می گوییم کوهنورد نباید چیزی از خود در کوه به جای بگذارد جز رد پا! ولی کوه ها را با نمادهای ارزشی خویش می آزاریم و نتیجه این می شود عدهای از آن طرف به اسطوره های ما توهین و در واقع از آن طرف سقوط می کنند!
با روش های احساسی نمی توانیم فرهنگ کوهنوردی را ارتقاء بخشیم.
تصویر : گوی دره سی قره ناز