بر قبر من نایست و گریه مکن!
Do not stand at my grave and weep
I am not there. I do not sleep
I am a thousand winds that blow
I am the diamond glints on snow
I am the sunlight on ripened grain
I am the gentle autumn rain
When you awaken in the morning's hush
I am the swift uplifting rush
Of quiet birds in circled flight
I am the soft stars that shine at night
Do not stand at my grave and cry
I am not there. I did not die
بر قبر من نایست و گریه مکن
من آنجا نیستم، من آنجا نخوابیده ام
من هزار بادم که می وزم
من الماسی درخشانی ام بر برف
من تابش خورشید بر دانه های شکوفا شده ام
من باران نم نم پاییزم،
در آرامش هر صبحی که بر می خیزی
من هجوم تند نشاط ام
در پرواز دایره وار پرندگانی آرام
بر قبر من نایست و گریه مکن
من آنجا نیستم، من نمرده ام!
"ماری الیزابت فرای"
برگردان فارسی: یوسف جمالی