حافظ » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۳۷۶
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم؟
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس میجوشیم
میکشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
رهزن اهل هنر؛ آواز سهگاه استاد شجریان
متن آهنگ محمدرضا شجریان ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
منظور از "ارغنون "چیه در بیت زیر
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم؟
«ارغنون سازی بسیار قدیمی است و از واژه ارگانون ساخته شده است و بعدا واژه ارگ از آن اقتباس شد. در زمان حافظ ارغنون سازی مانند چنگ بوده است. صدای تارهای چنگ همان صدایی است که به گفته مولانا پرده هایش در نی پرده های انسان را میدرد.
اشاره حافظ از ارغنون ساز فلک، ذات اقدس الهی است، چراکه از واژه فلک استفاده میکند. یعنی کسی که ساز تمام عالم را میسازد.
حافظ رندانه خدا را رهزن خطاب میکند! رهزن که؟ رهزن اهل هنر. اهل هنر اشاره به تمام مردمانی دارد که در این عالم هنری دارند چه موسیقی، چه شعر، چه معماری، چه نقاشی، چه مجسمه سازی و چه هر هنر دیگری که در زمان حافظ بوده است.»