# یکی ناسزا گفت در وقتِ جنگ
گریبان دریدند وی را به چنگ
هوش مصنوعی: در میان جنگ، فردی به دیگران توهین کرد و به همین دلیل، او را گرفته و به سختی مجازات کردند.
# قفاخورده عریان و گریان نِشَست
جهاندیدهای گفتش ای خودپرست
هوش مصنوعی: مردی که در حالتی ناامید و برهنه نشسته بود و میگریست، توجه جهاندیدهای را جلب کرد. آن فرد با صدای تند به او گفت: "تو که فقط به خودت توجه میکنی، چرا اینگونه در این وضعیت هستی؟"
# چو غنچه گرت بسته بودی دهن
دریده ندیدی چو گُل پیرهن
هوش مصنوعی: اگر گلی را ببینی که هنوز غنچه است و دهنش بسته، به این معنا نیست که زیبایی و شکوه او را نمیتوانی درک کنی. وقتی گل شکفته شود، زیباییاش نمایان میشود، بنابراین انتظار زیبایی و شکوه را داشته باش.
# سراسیمه گوید سخن بر گزاف
چو طنبور بیمغزِ بسیارلاف
هوش مصنوعی: سخنانش بیفکر و بیهدف هستند، مانند صدای طنبور که با وجود صدای زیاد، هیچ معنی خاصی ندارد.
# نبینی که آتش زبان است و بس
به آبی توان کشتنش در نَفَس؟
هوش مصنوعی: آیا نمیبینی که آتش تنها زبانی است و فقط با آب میتوان آن را در نفس خاموش کرد؟
# اگر هست مرد از هنر بهرهور
هنر خود بگوید نه صاحبهنر
هوش مصنوعی: اگر کسی واقعا مردی باشد، خودش باید از هنر و مهارتش صحبت کند و نه صرفاً به نام کسی که آن هنر را دارد.
# اگر مشکِ خالص نداری مگوی
ورت هست خود فاش گردد به بوی
هوش مصنوعی: اگر عطر و بوی خوبی نداری، نمیتوانی ادعا کنی که خوشبو هستی؛ در این صورت، بوی تو خود به خود نمایان خواهد شد.
# به سوگند گفتن که زر مغربی است
چه حاجت؟ محک خود بگوید که چیست
هوش مصنوعی: برای چه باید به قسمخوردن اشاره کنیم که طلا از مغرب است؟ کافی است که خود طلا نشان دهد ارزش و کیفیتش چیست.
# بگویند از این حرفگیران هزار
که سعدی نه اهل است و آمیزگار
هوش مصنوعی: میگویند که سعدی از جمعگرایان و اهل گفتوگو نیست و به نوعی به این دسته تعلق ندارد.
# روا باشد ار پوستینم دَرَند
که طاقت ندارم که مغزم بَرَند
هوش مصنوعی: اگر پالتویم را پاره کنند، اشکالی ندارد، زیرا من دیگر توان تحمل آسیب به ذهنم را ندارم.