
بوداغلار اولو داغلار چشمه لی، سولو داغلار بوردا بیر آتلى اؤلوب گؤى کیشنر، بولود آغلار کنار کوهها، این سربلندان، پر از چشمه، پر از آب غزل خوان. سواری مرده و در ماتمش ابر زند شیهه، میان برق و باران بوردان بیر آتلى گئچدى آتین اویناتدى گئچدى آى کیمى شفق ساچدى گون کیمى باتدی، کئچدى
سحر آمد سواری از بر دشت دمی جولان گرفت و تند بگذشت. چو مهتاب سحرگاهان شفق ریخت چو خورشید شبانگاهان بدر رفت.
داغلارا قار دوشوبدو گؤر نه هامار دوشوبدو قبریمى یادلار قازیب اهلتیم دار دوشوبدو نشسته برف سنگین روی کهسار، لطیف و نرم همچون خواب جوبار. مرا نااهل گوری کنده دل تنگ برش دیوار خنجر، بسترش خار. عزیزى یم غمده گول غمده دانیش، غمده گول آغ گونده گولن کؤنول مرد ایگیدسن غمده گول
میان غم بزن لبخند هر دم، بزن حرف و بزن لبخند در دم. دلا؛ لبخند تو چون آفتاب است اگر مردی بیفشان نور بر غم. آشدیم، آشدیم گول اولدوم بوى آتدیم سونبول اولدوم بیردیل بیلمز قوشودوم اوخودوم بولبول اولدوم
شکفتم نرم ـ نرمک، گل شدم من، جوانه بستم و سنبل شدم من. به گلشن بی زبان بودم، ز هر گل ورق ها خواندم و بلبل شدم من
  بایاتی: بایاتی یکی از رایج ترین ادبیات شفاهی مردم آذربایجان است. در بایاتی ها مضامین عمیق فلسفی، اجتماعی، تاریخی، دینی، اخلاقی و ... در چهار مصرع کوتاه بیان می شود. در واقع بایاتی عمومیتی همانند ضرب المثال ها در بین مردم دارد. شاعران بایاتی معلوم نیست؛ چرا که این اشعار را نه شاعران، بلکه مردم عادی به نسبت ذوق و استعداد خود سروده اند. |