وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمي
124سوره : طه
- خلاصه
(ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا ونحشره یوم القیمه اعمی )
(و هر کس از یاد من روی گرداند، همانا برایش زندگی دشواری خواهد بود و اورا در روز قیامت کور محشور می کنیم )
یعنی کسی که با عدم پیروی از دعوت حق و برنگزیدن و عدم اتخاذ احکام شریعت الهی ، از یاد خدا روی گرداند، هر آینه در دنیا زندگی دشوار و مشقت باری خواهدداشت ، چون کسی که خدا را فراموش کند غیر دنیا چیزی نخواهد داشت که به آن دل ببندد، در نتیجه همه کوششهای خود را مصروف دنیا می کند و روز به روز در تحصیل دنیا و توسعه بیشتر آن می کوشد، بدون آنکه به حدی خود را محدود کند و هیچ چیزی او را آرام نمی کند و حرصش را فرو نمی نشاند لذا هر قدر هم که دارایی کسب کند بازفقیر و محتاج است و دلش علاقه مند به چیزهایی است که ندارد و دائما سینه اش تنگی می کند و ترس و اضطراب او را رها نمی سازد چون همیشه نگران رسیدن ناملایمات وآفات و غم و اندوهی است که عیش او را زایل کند و همچنین از بیم حسودان و کیددشمنان آرامش نخواهد داشت ، و از طرف دیگر بیم مرگ و بیماری و از دست دادن آنچه در دنیا کسب کرده لحظه ای او را رها نمی کند، پس او همواره در میان آرزوهای برآورده نشده و ترس از دست دادن داشته هایش دست و پا می زند، در حالیکه اگرخداشناس بود و یاد خدا را فراموش نمی کرد، می دانست که هر چه دارد از آن خداست و بدون اذن او هیچ اتفاقی در عالم حادث نمی شود و حیات واقعی و لذات دائمی تنهادر نزد اوست . در آخر هم می فرماید او را کور محشور می کنیم ، یعنی همانطور که در دنیا دیده حق بین نداشت در قیامت نیز او را طوری زنده می کنیم که راهی بسوی سعادت ابدی وبهشت جاوید نیابد.
نظرات کاربران : |
1) علی بابایی : باسلام و احترام، ضمن تشکر از زحمات اساتید محترم، سوال من اینه که ، کسانی که اصلا هیچ رابطه ای با خدا و قران ندارند و به طور کلی مسلمان نیستند، ولی زندگی خوب و راحتی دارند، با این اوصاف این آیه اشاره ملت مسلمان دارد؟ و من الله التوفیق. اجرکم عندالله
رمضانی (داور) : گاه مىشود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مىشود، و دست به هر کارى میزند با درهاى بسته رو به رو مىگردد، و گاهى به عکس به هر جا روى مىآورد خود را در برابر درهاى گشوده مىبیند، مقدمات هر کار فراهم است و بنبست و گرهى در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مىشود، منظور از" معیشت ضنک" که در آیات بالا آمد نیز همین است .
گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل و حرص و آز زندگى را بر او تنگ مىکند نه تنها میل ندارد در خانهاش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، بلکه گویى نمىخواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على علیهالسلام "همچون فقیران زندگى مىکند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مىدهد".
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.
البته تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامى که به جامعههایى که از یاد خدا روى گرداندهاند وارد شویم، مساله از این وحشتناکتر خواهد بود، جوامعى که على رغم پیشرفت شگفتانگیز صنعت و على رغم فراهم بودن همه وسائل زندگى در اضطراب و نگرانى شدید بسر مىبرند، در تنگناى عجیبى گرفتارند و خود را محبوس و زندانى مىبینند.
همه از هم مىترسند، هیچکس به دیگرى اعتماد نمىکند، رابطهها و پیوندها همه بر محور منافع شخصى است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ بیشترین امکانات اقتصادى آنها را در کام خود فرو برده، و پشتهایشان زیر این بار سنگین خم شده است.
2) :
«بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از معیشت ضنک، عذاب قبر، و شقاوتهاى زندگى برزخى است، چون مى بینیم بسیارى از اعراض کنندگان از یاد خدا زندگى دنیائیت بسیار وسیع است، و دنیا به تمام معنا، خود را در اختیار آنان، و به کام آنان قرار داده، پس آنان دیگر معیشت ضنک در حقشان صادق نیست.
ولى این حرف صحیح نیست، زیرا معیشت چنین افرادى با مقایسه با معیشت فقرا وسیع است، و خلاصه این حرف وقتى صحیح است که بخواهیم میان این دو نحو معیشت مقایسه کنیم، و نظر قرآن کریم به آن دو از این جهت نیست، که کدام وسیع تر از دیگرى است، قرآن کریم کار به خود آن دو قسم زندگى ندارد، بلکه به آن دو نوع نسبت به مؤمن و کافر نظر مى کند، مؤمن که مسلح به یاد خدا و ایمان به او است، با کافرى که مقام پروردگار خود را فراموش کرده، و دل به زندگى دنیا بسته و از نور ایمان بهره اى ندارد.
و جاى هیچ تردیدى نیست که مؤمن حیات حر و سعیدى دارد که در هر دو حال غنا و فقر، سعید است، هر چند که فقرش به حد عفاف و کفاف و کمتر از آن باشد، ولى کافر داراى چنین حیاتى نیست، و زندگى او در دو کلمه خلاصه مى شود، نارضایتى نسبت به آنچه دارد و دل بستگى به آنچه ندارد، این است معناى زندگى تنگ.»
علامه طباطبایی (ره)/بخشی از تفسیر المیزان / آیات 115 - 126 طه